1.

وسط دفترش نوشته " کلمه ی عشق در قرآن نیست "

..

با حوصله ای که نمی دانم از کجا آمده برایشان کیک درست میکنم .. با کنجکاوی که مختص سنشان است مراحل تکامل کیک را تماشا می کنند.

کیک را تکه تکه میکنم و لبخند تک تکشان را می چشم  ..

حق با تو بود .. شاید من هیچ وقت عاشق سر براه یا معشوقِ محبوبی نشوم اما مطمئنن خاله ی خوبی خواهم شد .. خاله ای که تمام کودکانِ جوان ِ خانواده از عشق های یواشکیشان برایش خواهند گفت.

 

2.

عشق می تواند بعضی آدم ها را له کند یا وحشی یا غمگین .. اما عاشق نه!

..

می گویم: تو کلا عاشق شکست عشقی هستی .. عاشق اتفاق های ِماضی بعید!

کمی فکر می کند و می گوید: شاید چون ناخودآگاه از جنس مخالف متنفرم برای همین می توانم شکست عشقی از طرف آنها را بپذیرم اما عشقشان را نه !

توی دلم می گویم : ما همه بیماریم .. بیماران عصری خاموش و تاراج رفته!

 

3.

حق با او بود .. این روزها .. هرجا ایرانسل هست، عشق هم هست ..

..

همه جا میشود با یک پیامک اظهار عشق کرد .. حتی توی دستشویی  یا پشت چراغ قرمز ..

دنیا پر از عشق شده .. عشق هایی که له می کند .. غمگین می کند .. آشفته می کند .. اما عاشق نه!

 

+ |